نقد و نظر

جای خواندن و شنیدن نظریات مردم

نقد و نظر

جای خواندن و شنیدن نظریات مردم

به بهانه سلام

در برابر ابراز احساسات صمیمانه شما میدانم سپاس و تشکر کم مینماید ولی چاره چیست که همین قدر بلدم.!

هرچند بخش «دری» صرفا با انگیزه سلام و پیام بینندگان تهیه شده بود، ولی در برگشت از مسافرت متوجه شدم که حرف فراتر از این است و این میتواند دریچه خوبی باشد برای موارد مختلف. به این ترتیب ابتدا معذرت خواهم از همه عزیزانی که پرسش های شان بی پاسخ مانده اند. سعی میکنم در طول اوقات بعد با ذکر نام و سوال حت المقدور جواب ارائه نمایم.

 

اشاره  اسدالله عزیز را در باب خستگی آخرین آلبم عجالتا به یکی دو روز بعد گذاشته و نخستین سوال نسبت به اجرا های جدید را که در خاطر بیشتر ها میگذرد به عرض میرسانم.

 

        تاخیر آلبم جدید

اینکه آلبم چرا زود عرضه نشد چند تا اشکال بیشتر نبود: اول اینکه تعطیلات تابستانی سر رسید و همکارانی را که برای اجرا ها لازم بودند تا همین دوسه هفته قبل کم داشتم. در ثانی مسافرتی که  پارسال برنامه ریزی شده بود، را باید تمام میکردم و سوما دست و پا گیری های زندگی با "چوج وپوج" راستش آن توان و فرصت لازم را به تحلیل می برد. اما نهایتا همین هفته قبل موسیقی گذاری اولین آهنگ شروع شد. قرار است هشت اجرای جدید داشته باشم. طی روز های بعد نوبت آهنگ های «مریم» و «بانو» میرسد. تنظیم کننده اجرا ها دوست ارجمندم آقای سعید است. تعدادی از نوازنده های اطریشی در اجرای بعضی از آلات موسیقی سهیم خواهند بود.

 

بار دیگر بابت پیام، سوال، انتقاد و پیشنهاد ها صمیمانه تشکر می کنم. حقیقت این است که حضور یکایک شما بیشترین تاثیر بر کارهایم را داشته است و مدیون محبت ها و پشتبانی معنوی شما هستم.

نظرات 188 + ارسال نظر
asad دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 ق.ظ

salam wa sad salam dawood jan aziz omid waram khob wa sarhal bashi
dawood jan aziz man fekr mikonam kekhili modad ziad mishawad ke albom hai jadid shoma ba bazar arzah namishawad wa negaran konendahast ba omidshnidan ahanghai jadid shoma asadullah samadi az otrish shahr linz bay

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:10 ق.ظ

Hi dear friends, and salam dawood sarkhosh!
First I thank for the very great job you are doing, second Im wondering what happned whith u'r lastest album you were due to relase?
Last time you had an ntervjue with bbc u said u will give the album out some times before the summer, but I still cant find it, have u gave it out or is it coming soon?

asad چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ

salam mojaddat khedmad ba saadat aqy sarkhosh aziz omid waram khosh wa sar hal bashi wa az jawab emil tan yak jhan tashakkor rasti aqy sarkhosh naweshtah bodikekarhay jadidat ra aghaz kardah ai ba arzoi maw faqiet kamilwa shonidan ahankhai jadid shoma wa mon tazir jawab baadi tan astam asad linz

asad چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ق.ظ

salam hamcho rig byaban khedmat honarmand ke har mosafert dor az watanra bayad goshe wa kenar afghanistan aziz miandazad wa ba saday delneshin ash nagh mah saray anmarz wabom kohan mibashad az samim qalb taqdim mikonam shad wasar faraz bashi bay bay wa

داود سرخوش چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:02 ب.ظ

در برابر ابراز احساسات صمیمانه شما میدانم سپاس و تشکر کم مینماید ولی چار چیست که همین قدر بلدم.!
هرچند بخش "دری" صرفا با انگیزه سلام و پیام بینندگان تهیه شده بود، ولی در برگشت از مسافرت متوجه شدم که حرف فراتر از این است و این میتواند دریچه خوبی باشد برای موارد مختلف. به این ترتیب ابتدا معذرت خواهم از همه عزیزانی که پرسش های شان بی پاسخ مانده اند. سعی میکنم در طول اوقات بعد با ذکر نام و سئوال حتالمقدور جواب ارائه نمایم.

اشاره اسدالله عزیز را در باب خستگی آخرین آلبم عجالتا به یکی دو روز بعد گذاشته و نخستین سئوال نسبت به اجرا های جدید را که در خاطر بیشتر ها میگذرد به عرض میرسانم.

اینکه آلبم چرا زود عرضه نشد چند تا اشکال بیشتر نبود: اول اینکه تعطیلات تابستانی سر رسید و همکارانی را که برای اجرا ها لازم بودند تا همین دوسه هفته قبل کم داشتم. در ثانی مسافرتی که پارسال برنامه ریزی شده بود، را باید تمام میکردم و سوما دست و پا گیری های زندگی با "چوج وپوج" راستش آن توان و فرصت لازم را به تحلیل می برد. اما نهایتا همین هفته قبل موسیقی گذاری اولین آهنگ شروع شد. قرار است هشت اجرای جدید داشته باشم. طی روز های بعد نوبت آهنگ های " مریم" و "بانو" میرسد. تنظیم کننده اجرا ها دوست ارجمندم آقای سعید است. تعدادی از نوازنده های اطریشی در اجرای بعضی از آلات موسیقی سهیم خواهند بود.

بار دیگر بابت پیام، سئوال، انتقاد و پیشنهاد ها صمیمانه تشکر می کنم. حقیقت این است که حضور یکایک شما بیشترین تاثیر بر کارهایم را داشته است و مدیون محبت ها و پشتبانی معنوی شما هستم.

هادی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:27 ق.ظ http://hadi-tanin.blogfa.com

سلام آقای سرخوش! آیا در سالهای آینده در نروژ و یا سویدن کنسرت خواهید داشت و آیا آلبومهای جدید که قرار است بزودی به بازار عرضه شود آهنگساز و شاعر آن کیستند؟ در صورت امکان سعی کنید با فرهنگ هزارگی در تضاد نباشد اینطوری بیشتر مورد استقبال ما مخاطبان قرار خواهد گرفت مثل گذشته.
در ضمن فلش خانه گیلی و مغول دختر را که در سایتتان گذاشته اید باز نمیشود.
عرض ارادت و احترام

داودجان عزیز خیلی دوستت داریم امیدوارم هرجاکه هستید
موفق باشید ۷/مهر ماه ۱۳۸۵ ایران شهر شیراز

[ بدون نام ] جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام به بلبل خوش صدای افغانستان آقای سرخوش
امیدوارم هرجاکه هستی شادموفق باشین.
کنسرت جدید تان درچی تاریخ ودر کدام کشور اجرا میشود؟
موفق باشین .

یک شعر هزاره گی سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:24 ب.ظ

جنگ و کوشتو ره ده ده دَر ار طرف
خون مو اوچی نه موکرر ار طرف
دوزدیی"ایساف" و بی شرمیی "بوش"
روز ده روزه صد برابر ار طرف
توغ کنین پک شوم ده زیر نامی صولح
شیخله نه قد نوک خنجر ار طرف
مایی پیش خوش خو از آوی غتول
میگره اربابای کیشور ار طرف
اموطن خو موکشه قیرو اموطن
کوده پیشی چیم شی دالر ار طرف
باز طالب سویه کد از بینی غار
جور شوده گورگی سیتمگر ار طرف
میده گی های بم و راکت و توب
موفته از بال کبوتر ار طرف.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ http://salam dawood jan khob i



حبیب پیمان پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://habibpaiman.blogsky.com

آلبم سپید و سیاه
سومین اثرهنری داود سرخوش

آلبم سپید و سیاه، قسمی که از نامش پیدا است، ثمری از تاریک ترین، سردترین و سیه ترین روزگاری است که مردم افغانستان به تاریکی آن بسر می بردند. زندگی مردم افغانستان در آن روزگار واقعاً بی رنگ بود و شب و روز آن روزگار جز سیاهی و سپیدی چیزی بیشتری نبود که از جلو چشم مردم آن دیار سیاه سپید شده می گذشت. این آلبم اساساً ثمری از چنین یک مقطع زمانی است اما متأسفانه در وقتی که باید بدست شنونده هایش می رسید، نرسید. این آلبم سومین اثر هنری داود سرخوش است که در ماه مارچ سال 2004 توسط گروه هنری میچد رسماً نشر گردید. از آن روزگار تا کنون، نقد و نظرهای گوناگونی را در مورد این آلبم خوانده و شنیده ایم که در پهلوی کلمات بعضی از این نقد و نظرها، علامت سوالیه مشاهده شده و عدم رضایت شنونده را به وضوح نشان می دهد.

حقیر پقیر که از آغاز کار این آلبم تا انجام آن در جریان قرار داشت، خودش را مؤظف دانسته تا در جمع کسانی که در ارتباط به چگونگی این اثر حرف زده اند و یا می زنند، شریک کند.

هنر از دیدگاه این حقیر پقیر

همه می دانند که یک هنرمند از میان مردمش قد می برافرازد و آنچه هم که در کیسه دارد، اساساً از مردم است. به عبارت دیگر، خود هنرمند ثمری از طرز زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، سنتی، دینی، بی دینی، ظلمی، مظلومی و... یک قوم ملت است. یعنی مردم در زندگی یک هنرمند، آبی است که بر کانکریت تازه کار شده ریخته شود تا در استحکامات آن قدرت ببخشد. در حقیت مردم است که تصمیم می گیرد که هنرمندش چگونه باید باشد. داود سرخوش هم یک فردی از مردم و جامعه ی خود است و قسمی که خودش بارها به زبان خود گفته، نمی تواند و نمی توانسته جدای از آنچه که شرایط برای وی و جامعه و محیط و مردم و کشورش مهیا می کرده، زندگی کند. آهنگ، و هر اثر هنری دیگری، در حقیقت تصاویر و برداشتی است که از چگونه زیستن و وضعیت اجتماعی و... یک جامعه از راه چشم و گوش در مغز هنرمند عکس برداری شده و ثبت می گردد و بعد بصورت یکی از انواع اثر هنری بیرون داده می شود.

آهنگ های داود سرخوش، اساساً صدای گریه و ناله اطفال یتیم و مادران داغدیده و مردمان در آتش سوخته و در خون طپیده ی افغانستان است که از راه گوش در مغزش ثبت گردیده، و یا عکسی است که از راه چشم از سوختگی ها و ویرانی ها و بدن های نیمه سوخته و نیمه پوست شده ی هموطنانش برداشته شده و در هارد دیسک کله اش جاگرفته و بعد بصورت آهنگ بیرون داده شده اند. پس باید روشن شده باشد که هنرمند از مردم است و مردم هنر هنرمند است. خوب بخاطریکه از اصل مطلب دور نرویم، می پردازیم به ادامه خود مطلب و این که عدم توفیق آلبم سپید و سیاه در فراهم کردن رضایت شنونده، ریشه در چه چیزهای داشته و دارد.

1. تفاوت زمان و اثرات آن بر روح آهنگ ها
اشاره شد که آلبم سپید و سیاه تهیه شده در شب و منتشر شده در روز است. به این مفهوم که آهنگ های این اثر در تاریک ترین مقطع از زمان یعنی در دوران تاخت و تاز دشمنان افغانستان که بنام طالب گرد هم آمده بودند، ساخته شده و ترتیب و تنظیم گردید. در آن وقت فضای سیاسی و اجتماعی و هم زیستی در افغانستان اینگونه نبود که امروز است. بناءً شعری که در چنین جو و فضای انتخاب گردد و آهنگی که در چنین یک وضعیتی ساخته شود، دقیقاً چنین خواهد بود که سپید و سیاه است و بایسته است که چنین باشد! در آن روزگار، افغانستان با تمام آنچه که داشت، در آتش می سوخت و تمام داشته ها و اندوخته های مادی و معنوی اش بنابودی کامل کشانیده می شد و هیچ راهی هم بنطر نمی رسید که میراث های فرهنگی و تاریخی این سرزمین را حد اقل به ساحل نجات می کشاند. از سوی دیگر خود هنرمند در بدترین وضعیت روحی در کمپ مهاجرت بسر می برد. خلاصه کلام اینکه این اثر اصالتاً ثمره ای از یک چنین مقطع زمانی است. اما دقت کنیم که اثر مزبور در چه زمانی انتشار یافت.

آهنگ های آلبم سپید و سیاه زمانی ثبت استدیو می شود که طالبی در افغانستان نیست و خوشبختانه وضعیت افغانستان 180 درجه مثبت تغییر کرده و حالا دل ها بسوی یک امید و فردای آزاد پر می کشند. اینجا است که یک آهنگ پشتو جایش را به آهنگ «وطنم دوباره اینک» و آهنگ دیگری جایش را به آهنگ «صفورا» می دهد. تأخیر در ثبت این اثر و یا ثبت بعد از وقت، تاثیر منفی گذاشته بود روی وضعیت روحی آقای داود سرخوش. زیرا وی دیگر از ثبت آهنگ های این آلبم صرف نظر کرده بود اما گروه هنری میچد وی را وادار کرد تا در پاکستان رفته و آهنگ ها را ثبت کند. آهنگ ها در استدیو در کراچی ثبت می گردند اما هنوز اصلاح نشده و دوباره صداگذاری نشده، 5000 کست از کویته پاکستان به بازار عرضه می گردد. آهنگ های این آلبم به صداگذاری مجدد نیاز داشت که متأسفانه به آن نرسیده آهنگ ها دزدی شدند و در یک مجموعه کست به بازار عرضه گردید. گروه هنری میچد زمانی که وضعیت را چنین دید، تصمیم بر نشر این اثر گرفت و نهایتاً این اثر نشر شد و به بازار عرضه گردید چون گروه هنری میچد را باور این بود که این اثر ثمره ای از یک دور و زمان است و حیف است که نشر نشده بماند ـ با اینکه می دانست نا تکمیل است اما چون نشر شده بود پس تمکیل شدن و نا تکمیل بودن آن دیگر هیچ مفهومی نداشت. بطور فشرده و خلاصه باید گفت که آقای سرخوش اساساً از طرف گروه هنری میچد، که خودش بنیانگذار این گروه است، وادار گردید تا در پاکستان رفته و آهنگ های ساخته شده را بهرحال ثبت کند.

2.شعر، موسیقی و ترکیب آن
موسیقی این آلبم مرکب از موسیقی نوع پاب و نوع سنتی است. یعنی موسیقی میان دو نوع پاب و سنتی حرکت کرده است. خود آهنگ اساساً جزء از ساختار کل آهنگ شمرده می شود. شعر و آواز قسمتی از آهنگ را تشکیل می دهند که همه اینها دست در دست هم داده، در مجموع یک مقدار بیگانگی و نا آشنایی را میان آهنگ و شنونده به وجود آورده است. از نظر این حقیر، این خود یک ابتکار است تا یک ضعف اما شاید زود باشد و شاید برای اکثریت مردم افغانستان زیاد مفهوم نباشد اما من اعتقاد دارم که آقای سرخوش این را بصورت یک تعمد در فداکاری می پذیرد چون می داند برای اکثریت قاطع مردم افغانستان، همان آهنگ های محلی که بصورت قدیمی و همیشگی تکرار خوانده می شوند، زودتر و بیشتر قابل فهم هستند و دلچسب و لذت بخش. اما آهنگ های که هنرمند آن بیشتر روی کیفیت، جدیدیت و محتوی آن تکیه کند، برای فعلاً در میان جامعه افغانی بازار نخواهد داشت و قابل پذیرش برای کتله بزرگی از مردم نخواهد بود. دلایلی احتمالی را برای خسته بودن صدا در بالا متذکر شدم ولی بحیث یک عضوی از عصر خود، به هیچ عنوان نمی توانم بپذیرم که توجهی برای عدم کیفت اشعار و ترتیب و ترکیب موسیقی هم وجود دارد. از نظر من شعر و موسیقی این اثر از کیفیت و محتوی قابل ملاحظه ی برخوردار است و ای کاش چند آلبم دیگر هم از این نوع در بازار سی دی افغانی می داشتیم.

3. کیفیت در بی کیفیتی
اکثریت قاطع هنرمندان امروزی افغانستان ظاهربین هستند. یعنی یک هنرمند آوازخوان با تمام نیرو می کوشد تا در کنسرت هایش بیشتر کف زده شود، بیشتر رقصیده شود و بیشتر هیجانی و شور و هلهله برپا شود. اینکه فردای این کنسرت ها و اجراء ها چه خواهد شد، اینکه پیام چنین گردهمآیی های هنری برای جامعه اش چه می تواند باشد، اینکه اثری هنر وی در راستای رشد و ارتقای فرهنگ کشورش چه تاثیری خواهد داشت، اصلاً برای شان مهم نیست. زمانی که در سالن کنسرت با یک تجمع کوچکی از مردم روبرو می شوند، خود سالن به تمام دنیای شان تبدیل می گردد و شرکای کنسرت هم مساوی می شوند با تمام جامعه و مردم شان. از نظر من این روش درست نیست. ما می بینیم که جوامع ملل تمام تلاش شان را می کنند تا هر روز چیزی جدیدی را پیدا کنند، خلق کنند و بهتر کنند. اما ما با گذشت قرن ها، باز هم بدور خود می پیچیم و می پیچیم. تکرار می کنیم و تکرار می کنیم. فقط همین امروز خود را می بینیم و می شناسیم انگار چیزی را بنام «فردا» هیچ نمی دانیم. منباب نمونه، یکی از هنرمندان امروزی که یکی از چهره های شاخص در جمع هنرمندان افغانستان بشمار می آید، یعنی در اکثر جشن ها و محافل عروسی و خینه و شب هفت و از این قبیل... با آهنگ های مست و هیجانی او رقص و پای کوبی می شود، اشعاری را انتخاب می کند که دل انسان را از «دوغ» بد می کند. یعنی وقتی به محتوی آهنگ و انتخاب اشعار وی دقت می کنیم، چیزی را در آن نمیآبیم که به آن امید ببندیم. از اینکه آهنگ های ایشان زیوری خوبی برای محافلی متذکره است، شکی نیست ـ اما ما به آهنگ هم نیاز داریم که در گردهمآیی های مانند لویه جرگه و مجالس از این قبیل سروده شود تا سران مردم افغانستان را بگریبان شان خم کنند که بس است این همه ویرانی، بس است اینهمه از خود بیگانگی و بی کیفیتی و... و بس است این همه برادر کشی..!

از آنجایی که اکثریت مردم ما از نعمت سواد متأسفانه محروم هستند، درک و فهم اشعار بکار رفته در آلبم «سپید و سیاه» برای شان مشکل است ـ و الا تنها شعر «سپید و سیاه» و «دخترم مکن بازی» می تواند برای یک فرزند افغانستان در قرن بعدی که چشم و گوش باز داشته باشد، برساند که در دهه های 8 و 9 و 10 قرن 20 میلادی در افغانستان چه گذشته است.

حرف آخر
حرف آخر اینکه فرهنگ موسیقی افغانستان در عصر کنونی به یک هنرمندی مثل داود سرخوش شدیداً نیاز دارد. یک جامعه طبیعطاً در طبقات مختلف فرهنگی و اجتماعی تقسیم بندی می شود. ما در طبقات دیگر اجتماع خود جای کسی را زیاد خالی نمی بینیم اما در دایره هنر و فرهنگ موسیقی افغانستان، جای هنرمندانی نذیر داود سرخوش، امیرجان صبوری، عبدالوهاب مددی و... را هیچ کسی دیگری پر نخواهد توانست. بناءً موجودیت این ستارگان، سرمایه ارزشمندی است برای زنده ماندن موسیقی و آهنگ با کیفیت. آهنگی که پیامی را با خود حمل کند. آهنگی که بیانگر وضعیت درونی جامعه باشد، آهنگی که جامعه ساز باشد و آهنگی که برای شنیدن با شد ـ نه تنها برای تفریح..! اینجا بر مردم افغانستان است که از سرمایه های فرهنگی خود پاسداری کند.

آلبم سپید و سیاه بهرحال اثری سنگین و وزینی که است که گوش های باز و شنوا را به شنیدن وا می دارد. این آلبم سخن گفتنی دارد برای یک ملت بیدار و آگاه. این آلبم حاوی هزاران درد و رنجی نهفته مردم و جامعه در آتش سوخته و سرزمینی ویران شده ی افغانستان است. هزاران راز نگفته و فریاد های سرداده نشده را می توان از لابلای آهنگ های این آلبم شنید، حس کرد و درک کرد...!

توفیق داود سرخوش، این سرمایه ارزشمند افغانستان را، در راهی که می رود از خداوند می خواهم!
حبیب پیمان ـ دنمارک

ظریفی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.zarifi.blogfa.com

سلام!
امید وارم شما با فامیل محترم صحت با مصروفیت های سازنده و توافق با محیط مهاجرت روز گار خوبی را سپری نمائید.
در غیاب شما از دوستان یو وسکولای فنلاند تعریف های را در
مورد کیف باهم بودن را شنیدم واز طوفان صاحب گله مندشدم که چرا ما ازین نعمت محروم بوده ایم محترم شان دوباره آمدن شمارا نوید دادند که بی صبرانه منتظر خواهیم ماند.
پیروزی مزید شمارا در قبال فعالیت های هنری ومردمی از بار گاه ایزد لایزال متمنی ام.صحت مند باشید

asad پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ق.ظ

salam dawood jan aziz khosh wasar hali che khabar ba kar hai jadid chitori wa anshaallah CD jadid shoma kai ba bazar arzah meshawadwa yek don ya tashakkor ke hawadaranat ra dar jeryan karhayat qarar medehi bay bay

مهدی حافظ پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ق.ظ

سلام بر بهترین دوست و بلبل سر مست و خوش نوا
مهدی از پاکستان

خیلی خوشحال می شوم اگر جواب نامه مرا بدهید

یک شعر بسیار زیبا برای شما می فرستم البته این شعر را خودم سرودم

به نام خدا

غم مخور ای دل که ایام جدایی سر رسید
دلبر ما در سفر بود از دیاری در رسید

کز غم رنج تو یک دانه ی در بیمار شدم
غم مخور ای دل بیمار که طبیبی در رسید

تاکی از فصل وصالت درد هجران بکشیم
شاد و باش جانم که ایام وصالی در رسید

دگر آن باد بهاری به چمنزاران وزد
غم مخور جانم که آن باد بهاری در رسید

ساقیا جام پر از باده کن و دستم و ده
مژده باد ای دوست کاندم روز یاری در رسید

اینقدر آخر منال از بهر یار در سفر
غم مخور یار عزِِِِِیزم بی قراری سر رسید

ای گدا محزون مباش از گنج قارون های دهر
شاد باش ایام قارونی و خواری سر رسید

اگر مایلیید . شعر های دگر هم دارم .لطفا نظر تان را بگو یید

به امید موفقیت هر چه بیشتر شما

[ بدون نام ] جمعه 21 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:00 ب.ظ

دوستت دارم ......... دوستت دارم

i love you

فرزاد مرادی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:29 ب.ظ

با درود و سپاس خدمت شما
من فرزاد هستم از شیراز
کسی که با آهنگ سرزمین من شما زندگی می کند.
پیروز و سربلند باشی.

نصیر احمد فدایی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:56 ب.ظ

من از کنسرت سپید و سیاه نه بلکه از همه کنسرتهای او(داود سرخوش)خوشم میآید.
من از داود سرخوش آن قدر خوشم می آید مثل برادرم...!!!

تشکر از داود جان که با آوازش دل ماراتازه می سازد و....

نصیر احمد فدایی کویته پاکستان ۵:۵۴ بعد از ظهر.

علی ب . ام ۷۰ پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 ب.ظ

دوست دارم

محمد روحانی ازشهر نی ریز فارس سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:02 ق.ظ

سلام هنرمند ارجمند افغانستان داود جان امید است سالم باشید مورخه ۹/۸/۸۵

ایران شهرشیراز نیریز

azim sia سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ق.ظ

salam bar honarmand tawana aqi sarkhosh omid ast khosh wa sar hal bashi bedorod az otrish

محمد رحانی چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:09 ب.ظ

با سلام لطفا پاسخ نامه من را بدهید تامن مطئن گردم که واقعاً ارتباط من با شمابرقرار شده است.محمدروحانی ازشیرازشهرستان نی ریز ۱۰/۸/۱۳۸۵

محمد جمعه 12 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:08 ق.ظ

لطفاًدررابطه با فضائل اهلبیت شعربسرایید

شفیق چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ق.ظ

سلامی چون بوی خوش اشنایی
داوود جان سرخوش دروووود بر شما
همیشه سبز و خرم باشی
منتظر و چشم براه تازه های بهتر و برتر که همیشه بوده بازهم هستیم.
خیلی دیر نکردید؟ به نظرم که خیلی دیر کردید. گرچه مصروفیت ها و بهانه های شما (ببخشید از شوخیی که کردم) موجه است.
خدا نگهدار.

asad چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ب.ظ

ba arz salam wa khastah nabashid khidmat khanin dai mahbob wa dost dashtani aqi sar khosh omid ast sabz wa khandan bashi sar khosh aziz banazaram cd jadid shoma sangag shodah fikr konam yak kami hararat ashra beshtar konen sareatar amadah mishah shokhi bod ba ahtweram asadullah

عوض رحیمی چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:04 ب.ظ

slam dawood jan aziz omid ke peroz wa sar hal bashid wa mudawim dar karat hunari wa far hangi tan kamiab bashid dawood jan aziz ma slamaty wa sehat tan ra arzu daram albata az noqta nazarat dostan chenan paidast ke bazy az dostan khely naeahat ba nazar mekhorad kama inke nawishta ast ke in sher wa shayry tan che dar man baray mardum buda wa che dard ra dawa khahim kard man in ra megoyam ke dostan az awil inqelab afghanistan ta hala mesal dawood sarkhosh dar talash buda wa saday mazlumiat mellat mara ba gosh mardum berasanad wa mesal dawood mubariza kunad wa mesal dawood saket wa be tafawoot na neshinad shuma dostan ke inteqat mekunid aia kudam dast aword az ilam dar afghanistan darid ? ya kudam didgahy musbat nesbat ba millat tan dashta budid ? ya kudam dam asarat ra shikasta ayd ? ????????? wa ya inke tanha intezar che az yak hnar mand ke slha saday mazlumiat millat ra baland karda wa khod wa millat khod ra asir jabar zulam wa jahlat najkaqrda ast

عوض چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:16 ب.ظ

سلام داود جان دوستت دارم خیلی ؟

مسلیم میرزایی جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ

سلام جناب آقای داودجانسرخوش من خیلی دوستت دارم
۲۶/۸/۱۳۸۵ ایران شیراز

حیات الله هزاره دوست چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام هنر مند محبوب داودسرخوش امیدوارم که درکارهای تان موفق باشید آقای سرخوش من خیلی دوستدارم که بدانم
شما از کجا افغانستان عزیز هستید وفعلا درکجا زندگی میکنید وچه آلبوم جدید را درنظر دارید ودارای چند فرزند هستید
لطف کنید جواب نامه ام را برایم بفرستید تشکر

عزیز الله رویش از شهرک جبریل هرات پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ق.ظ http://azizullahroyesh.blogfa.com

سلام مخلصانه ام را به هنر مند خاطره ایم داود عزیز تقدیم میدارم من از خداوند متعال برای یت سر افرازی وموفقیت ارزو دارم . اگر سایت خودرا یک کمی ساده تر بسازید خوب خواهد بود دیگر اینکه من فقط چشم انتظار نو آوری هایی تان هستم با احترام عزیزی الله رویش از دفتر حقوق بشر هرات و مسکونه جبریل هرات

علی سعا دتی هزارگی پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ق.ظ

با سلام خدمت اقای داود جان سرخوش .امیدوارم که حالت خوب باشد.

RIZA پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ب.ظ

salam dawood jan sar khosh wa salaam bar an saday del angizat wa salam bar an shahamat wa kar hai arzishmand at omid ast khob wa sar hal bashiwa dar kar hi honari tan mowaffaq bashi dostat darim dostat darim dawood sarkhosh aziz khoda nigah dar bay linz

اسدالله یاری پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام به بلبل خوش صدای افغانستان آقای سرخوش
امیدوارم هرجاکه هستی شادموفق باشین.

ظریفی دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.zarifi.blogfa.com

سلام!
خرسندم که آواز گیرا وابتکارات جدید شما از رادیوهای مختلف وتلویزیونهای سابقه وتازه به سمع میرسد وشما به خاطر تبارز کلتور موسیقی وطن مبتکرانه از خویشتن جدیت به خرج میدهید. از دوستان یو واسکولای فنلاند محترم آقای اخوان ودیگرا ن جویای صحتی شما میشوم نوید میدهند که جور وصحت هستید سر خوش عزیز.
ممنون که در چند ایمل با قدر دانی یاد آورشدید که توجه به دوستان دارید از موضوع امیر جان صبوری بازهم اگر معلو ماتی
داشتید به فرصت به حریانم قرار دهید ممنون میشوم.
شما صحتمند و پرکار باشید.

افق جمعه 10 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که ما اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواست که دل تنگ بیمیریم

asad جمعه 10 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ب.ظ

salam dawwod jan aziz khobi omid waram shad wa shangol bashoi bay

زهرا توکلی دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام خدمت محترم داوود جان جانتان جور است؟بسیار خوش شدم از یافتن شما در این پنجره شادکام باشی

محمد علی دوشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:34 ق.ظ

سلام اقای داود سرخوش همشه سرفراز باشید

میر فروهر ک ن یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:42 ق.ظ

ستاره زد ستاره زد اما شبم روشن نشد
خاک غریب غربتم برام مثل وطن نشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد